English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2700 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
bail U تضمین ضمانت کردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
surety bond U تضمین نامه
warranty U ضمانت نامه
bail bond U ضمانت نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
warranties U ضمانت نامه
guaranty U ضمانت نامه
bond U تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
warranty U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
certifying U تضمین کردن
ensuring U تضمین کردن
certifies U تضمین کردن
warrant U تضمین کردن
warranted U تضمین کردن
certify U تضمین کردن
ensure U تضمین کردن
ensured U تضمین کردن
insuring U تضمین کردن
insures U تضمین کردن
bond U تضمین کردن
warranting U تضمین کردن
ensures U تضمین کردن
warrants U تضمین کردن
guarantee U تامین تضمین کردن
guarantees U تامین تضمین کردن
guaranteed U تامین تضمین کردن
to ensure something U تضمین کردن [چیزی]
avouch U تضمین کردن مستقر ساختن
sponsors U ضمانت کردن
sponsor U ضمانت کردن
guaranteed U ضمانت کردن
sponsoring U ضمانت کردن
vouch U ضمانت کردن
answered U ضمانت کردن
answer U ضمانت کردن
guarantees U ضمانت کردن
vouch for U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
answering U ضمانت کردن
answers U ضمانت کردن
insure U ضمانت کردن
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
warrants U ضمانت کردن مجوز
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
warrant U ضمانت کردن مجوز
warranting U ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
warranted U ضمانت کردن مجوز
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
guaranteed U تضمین
guarantees U تضمین
collateral U تضمین
pledge [archaic] [guaranty] U تضمین
guaranty U تضمین
guarantee U تضمین
warranty U تضمین
assurance U تضمین
guaranty U تضمین
gurantee U تضمین
guarantee U تضمین
assurances U تضمین
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
service obligation U تضمین خدمت
embodiment U تضمین درج
seals U نشان تضمین
in bond U تحت تضمین
back letter U گواهی تضمین
indemnification U تضمین خسارت
warranting U تضمین حکم
under reserve U تحت تضمین
warranted U تضمین حکم
bank note U چک تضمین شده
money back U تضمین پرداخت
bonded U تحت تضمین
security U گرو تضمین
guarantee period U مدت تضمین
security U مصونیت تضمین
warrants U تضمین حکم
seal U نشان تضمین
warrant U تضمین حکم
certified check U چک تضمین شده
bonded U تضمین دار
value as security U ارزش تضمین
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to give notice to quit [one's residence] U لغو کردن اجاره نامه [و ترک ساختمان]
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
vouchers U مدرک تضمین کننده
indemnities U تاوان تضمین خسارت
gap in coverage U ناکافی بودن تضمین
voucher U مدرک تضمین کننده
warrent U حواله وسیله تضمین
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
indemnity U تاوان تضمین خسارت
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
warranted rate of growth U نرخ رشد تضمین شده
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
billeted U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
warranty U ضمانت
guarantee U ضمانت
sponsorship U ضمانت
warranting U ضمانت
guaranteed U ضمانت
guaranty U ضمانت
sponsion U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
bail U ضمانت
suretyship U ضمانت
warranties U ضمانت
warrants U ضمانت
warranty U ضمانت
gurantee U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
guaranty U ضمانت
mainprise U ضمانت
guarantee U ضمانت
warranted U ضمانت
guarantees U ضمانت
bond U ضمانت
warrant U ضمانت
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
contract guarantee U ضمانت قرارداد
assurances U ضمانت وثیقه
pledged U وثیقه ضمانت
pledges U وثیقه ضمانت
irreplevisable U ضمانت برندار
pledging U وثیقه ضمانت
bond U پیوستگی ضمانت
guarantor U ضمانت کننده
bilable U ضمانت بردار
responsibility U ضمانت جوابگویی
suretyship U عقد ضمانت
guarantors U ضمانت کننده
bondholder U ضمانت دار
express warranty U ضمانت صریح
guarantee period U دوره ضمانت
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
sanctions U ضمانت اجرا
pledge U وثیقه ضمانت
irrepleviable U ضمانت برندار
bank bond U ضمانت بانکی
sanction U ضمانت اجرا
sanctioning U ضمانت اجرا
bailable U قابل ضمانت
bonded U ضمانت شده
bank guarantee U ضمانت بانکی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com